چگونگی مدیریت صنعت و معدن در بحران

سعید عسکرزاده، دبیرکل انجمن سنگ آهن ایران

دهم تیر ماه روز صنعت و معدن نامیده شده است. همه ساله تمام ارکان دولت، با برگزاری همایش، سمینار و انجام مصاحبه­های مختلف این روز را ارج می­نهند و بر اهمیت توجه به زیربنای توسعه کشور تاکید می­نمایند.

آنچه بسیار قابل تامل است برنامه­های روز دهم تیر ماه نیست، چرا که انگار به صورت یک عادت و وظیفه درآمده و از روز یازدهم تیرماه همه چیز بر مدار قبل خود می­چرخد. گرامیداشت این روز بجز هزینه، مصاحبه­های تکراری، بایدها و نبایدهایی که همه از آن با خبر هستند و حرفهای کلی و انتزاعی، ماحصل دیگری برای صاحبان صنعت و معدن کشور به ارمغان نمی­آورد.

انگار فراموش کرده­ایم که اختصاص روز دهم تیر ماه به روز صنعت و معدن، به منظور ایجاد فرصتی مناسب برای توجه اندیشمندانه به مهم ترین موتور محرکه اقتصاد در افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه بوده است.

 امروزه تعریف از منابع و ذخایر خدادادی بی­نظیر ایران بدون برنامه ریزی صحیح و دراز مدت گمراه کننده است.

حصول پیشرفت­های عمده معدنی و صنعتی و نیل به جایگاه بایسته و درخور، با بیان تاریخچه معدنکاری چند هزارساله ممکن نیست. وقت آن رسیده است که با احصاء موانع توسعه معدنی و صنعتی کشور برنامه­ای اجرائی و اقدامی عملیاتی برای پر کردن فاصله بایدها و داشته­ها تعریف شود.  چالش‌های پیش روی معدن و صنعت ایران، عمیق، مزمن و انباشته شده است. این مشکلات به تازگی پدیدار نشده­اند که به سادگی و با آهنگی معمولی قابل حل باشند. گستردگی این چالش‌ها به گونه‌‌ای است که حل آنها عزمی ملی طلب می­کند تا با بهره­گیری از تمام امکانات، اختیارات، توانایی­ها و ظرفیت­های کشور برای هر بخش بسیج عمومی و حرکتی جهشی تعریف شود.

در شرایط امروز ایران، یافتن راههای کاهش هزینه­های تولید و افزایش درآمد، افزایش بهره­وری، تحریک تقاضای داخلی و خارجی، توسعه فناوری، ارتقا نظام مدیریتی و آموزش و توانمندسازی واحدهای معدنی و صنعتی برابر مدلهای معمول، ممکن نیست و نیازمند درک درست از عمق و گستره بحران در معدن و صنعت کشور و فهم گره خوردن آنها با مشکلات خارجی و داخلی است. عدم امکان حل کامل بحران در کوتاه مدت، آن چیزی است که از سوی معدنکاران و صنعتگران قابل درک است، اما حداقل انتظار آنان توجه حاکمیت به مدیریت این بحران در بخش­هایی است که ناشی از مشکلات ایجاد شده در داخل کشور است. شاید تاثیر حاکمیت بر تحریم­های اقتصادی زیاد نباشد لیکن حاکمیت قطعاً می­تواند با تعریف میز خدمت و حذف بروکراسی، حذف پالسهای منفی و محدودکننده برای سرمایه­گذاری و صادرات، ثبات قوانین، کنترل اسکله‌ها و مبادی واردات غیررسمی و خارج از نظارت دولت به منظور ایجاد ثبات در بازار ارز و نیز حمایت از صنایع داخلی، تعریف معافیت­های مالیاتی، تغییر نگرش کسب درآمد مستقیم از معدن و صنعت به نگاه توسعه­گرا مبتنی بر افزایش اشتغال و تولید، همراه با فعال­تر کردن بانکها، بیمه، بورس و …. بسته سیاستی روشن و جامعی تدوین و اعلام کند و شرایط را برای مدیریت بحران فراهم سازد.

باور کنیم که خروج از رکود، جهت­دادن به نقدینگی و مهار آن، ایجاد رفاه اجتماعی، کاهش فقر و بزه، کنترل ناهنجاریها، توسعه محلی و …  از پیآمدهای توسعه صنعتی و بهره برداری بهینه از معادن است و این بخش در مقام عامل مولد اشتغال پایدار و افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه، تنها با تغییر پارادایم و اصلاح رویکرد، در کنار عزم ملی میسر خواهد شد. رسیدن به اتحاد و اتفاق نظر و اتخاذ شیوه های هماهنگ شده برای توسعه معدنی و صنعتی اولین و مهمترین گام همکاری همه ارکان نظام است و این پدیده مثبت و کارساز بر پایه همکاری و وحدت رویه ملی، می تواند جهش کمی و کیفی فعالیت های تولیدی معدنی و صنعتی کشور را به ارمغان بیاورد.

مطالبه به­حق جامعه معدنی و صنعتی، تغییری بنیادین در نگرش فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تصمیم­سازان و مجریان کشور به مقوله توسعه است. بپذیریم که در بهترین حالت و با بهترین بخشنامه و دستور نیز زمینه توسعه پایدار فراهم نخواهد شد. ایده آل آن است که بخش خصوصی بدون نیاز به مراجعات مکرر به دستگاه های دولتی، به کار و فعالیت خود مشغول باشد و دولت نظارتی غیرمزاحم بر صحت کار و عملکرد سالم آنها داشته باشد.

لازم است زمینه را بگونه­ای برنامه­ریزی و فراهم کنیم که بخش خصوصی بتواند بدون چشم­داشت به وام و اعتبار بانک­ها، برنامه­های توسعه و بازسازی و نوسازی را تنظیم و اجرا کند و نظام سرمایه قوت بگیرد و با معادن و صنایع رابطه سالم تنگاتنگ ایجاد کند. متاسفانه ساختار بیمار نظام اقتصادی و عدم اطمینان مستمر در فضای کسب و کار باعث شده است که نقدینگی به سوی سپرده­گذاری در بانک­ها سوق یابد و نظام بانکی نیز این منابع را به سوی بازارهای مالی و سفته بازی و سرمایه گذاری در مستغلات سوق می­دهد. بنابراین عملاً نظام بانکی کارکردی غیر توسعه­ای پیدا کرده است. لذا با تقلیل انتظار، باید صرفاً بخشودگی جرایم و تقسیط مجدد وامهای معوق را خواستار شد.

همچنین نقش و اهمیت معادن و صنایع کوچک و متوسط  موجود در سراسر میهن پهناور، خاصه در روستاها و شهرهای کوچک انکار ناپذیر است، زیرا می توانند منبع کارآفرینی، اشتغال و توسعه محلی باشند. توسعه و گسترش سازمان یافته این واحدها در کنار ایجاد و توسعه خوشه‌های صادراتی حاصل از تجمیع واحدهای کوچک و متوسط‌ می­تواند در پیشرفت سراسری اقتصاد و تولید و اشتغال در کشور نقش تعیین کننده داشته باشد. به این ترتیب، واحدهای کوچک تولیدی حجم بزرگ اقتصاد و اشتغال را در بر می­گیرند. باید به سرعت برای عدم نگرش مثبت سیاستمداران و برنامه ریزان نسبت به کارکرد مناسب  صنایع کوچک و متوسط، قوانین ناهماهنگ و نامتقارن با ساختار صنایع کوچک در حوزه مالیات، گمرک، تامین اجتماعی و قوانین کار، عدم وجود همکاریهای گروهی جهت کاهش هزینه­ها، تقویت فرایند تولید و نفوذ با قدرت در بازارهای داخلی و بین‌المللی، عدم وجود شرکت­ها و موسسات قوی در خصوص پشتیبانی در حوزه تامین، لجستیک و فروش به عنوان مهمترین آسیب هایی که صنایع کوچک با آن مواجه هستند فکری کرد. قطعاً مساله آموزش مداوم کارکنان و از جمله آموزشی مدیران معادن و صنایع کوچک و متوسط، تهیه و بکاربستن استانداردهای سازگار با خواست بازارجهانی می تواند درگره گشایی از مشکلات معادن و صنایع کشور تاثیر قاطع داشته باشد.

با پذیرش این رویکرد، عقل جمعی ناظر بر حل مسائل پیش روی بخش صنعت و معدن خواهد بود و با تأکید بر افزایش بهره‌وری کل (اعم از سرمایه و کار) از طریق ارتقای توان مدیریت‌، حل مساله نقدینگی،  افزایش سریع فعالیت‌های فناوری­بنیان، اهتمام بر تکمیل اطلاعات پایه ذخایر و امکانات معدنی کشور، حذف عناوین غیر قانونی بهره مالکانه و حق انتفاع معادن از فرهنگ حاکمان، تعریف فرایند جهش اقتصادی و کمک به تحقق نهضت اکتشافات و نهضت فرآوری معادن کشور، در اولین گام برای مشهورترین مشکلات فعلی راه­حل­های مناسبی خواهد یافت و امکان پویایی معدن و صنعت در جهت هماهنگ کردن خود با تحولات اقتصادی و حل و فصل مشکلات و ایجاد گشایش در معدن و صنعت از دریچه حل و فصل مساله فراهم خواهد شد.

هر که نداند سپاسِ نعمت امروز                        حیف خورد بر نصیب رحمت فردا

دیدگاه ها (0)
افزودن دیدگاه