مقصر دعوای فولاد سازان و سنگ آهنی ها کیست؟
اقتصاد ایران طی۴۰سال گذشته اسیر سیاست زدگی شده است .و همواره ابزار سیاسی برای سرکوب پارامترهای اقتصادی استفاده شد.به نظر می رسد موضوع خام فروشی هم در ایران بطور آشکاری برای پیشبرد اهداف غیر اقتصادی ظهور پیدا کرده است.
در کتاب علوم مهندسی معدن (جلد اول اصول استخراج ،مهندس حسن مدنی) ماده ای خام محسوب می شود که در دل کوه قرار دارد و بعد از اینکه سنگ معدن با هر گونه ابزاری مورد خردایش قرار گرفت به محصول فراوری شده تبدیل خواهد شد.
اینکه برخی افراد تمام زنجیره فولاد ،مس ،کرومیت سرب و روی ….را تا مرحله شمش جز دسته بندی محصول خام لحاظ می کنند از لحاظ تئوریک جایگاه قابل دفاعی ندارد.
استارت شعار خام فروشی در اوایل دهه ۹۰در شرایطی در مجلس شورای اسلامی زده که سنگ آهن کشور با ۲۰میلیون مازاد تولید روبرو بود.برخی نمایندگان مجلس برای کنترل بیشتر امور مربوط به معادن در استانها این شعار را در برنامه قرار دادند
جالب است بدانید که تمرکز لفظ خام فروشی بیشتر برای سنگ های تزئینی برای اولین بار مطرح شد چرا که برخی نمایندگان اعتقاد داشتند نباید سنگ کوپ ایران سوار کشتی شود وبه چین صادر و اسلب و برش خورده به ایران بر گردد.
البته در نگاه اول تحلیل این گروه از سیاسیون صحیح بود اما بعدها به ابزار سیاسی و سرکوب صادر کننده تبدیل شد.
چرا که در آن دوران ایران در بکارگیری فناوری فرآوری سنگ آهنی تزئینی پیشگام نبود.
بنابراین شعار خام فروشی در مقطعی از زمان مطرح شد که سیر صادرات سنگ آهن کشور صعودی و داخل با مازاد ظرفیت این ماده معدنی روبرو بود چراکه صنعت فولاد. کشش جذب سنگ آهنی داخلی به دلیل عدم بهره برداری از طرحهای توسعه را نداشت.
در آن برهه از زمان لفظ خام فروشی صرفا یک شعار سیاسی بود.چرا که تکنوکرات ها به هیچ عنوان موافق این شعار نبودند ،بطوریکه ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه به همراه شرکت های بزرگ سنگ آهنی کشور اقدام به صادرات سنگ آهن با هدف درآمد زایی می کردند ،حتی صادرات این دو شرکت فولاد سازی یک بار در رسانه ها مطرح شد که تعجب فعالان اقتصادی رابهمراه داشت.
با گذر زمان شرکت های سنگ آهنی به آرامی و در فضای کاملا فنی و اقتصادی توسعه زنجیره فولاد و ایجاد ارزش افزوده بیشتر رادر دستور کار قرار دادند،
بطوریکه چادرملو ،گلگهر با سرعت بالای روند صادرات سنگ آهن را کند و یا حتی به صفر رسانند و به سمت تکمیل زنجیره فولاد رفتند .
بعبارتی معدنی ها ،سنگ خام رابه فولاد تبدیل کردند.
همزمان با این موضوع طرحهای توسعه فولاد به بهره برداری رسید،معدنی هم طرح های توسعه خود را با سرعت به جلو می برند کشور به آرامی سنگ آهن خالی شد.
اما آنچه در دهه ۹۰مغفول ماند ،همسو نشدن توسعه فولاد با اکتشافات و کاهش و توقف بودجه سازمان زمین شناسی و جدا کردن معدن سنگ آهن بافق از ذوب آهن اصفهان بود.
در دولت احمدی نژاد که در آمدهای نفتی دولت سربه فلک کشیده بود، بودجه اکتشافی کشور صفر شد،شرکت تهیه وتولید در آستانه واگذاری قرارگرفت ،معدن سنگ آهن مرکزی به تامین اجتماعی واگذار شد،صندوق بیمه معدن با بودجه حداقلی اداره شد وماحصل عقب ماندگی تاریخی در اکتشافات سنگ آهن بود.
بعبارتی بخش معدن در این دوره استراتژی مشخصی نداشت.
حال در دوره ای که صادرات سنگ آهن دانه بندی برای فولاد سازان ارزش بود الان به ابزاری برای تایید شعار پوپولیستی خام فروشی تبدیل شده است.
به نظر می رسد در شرایط فعلی نه فولاد سازان مقصر هستند نه سنگ آهنی ها ،بلکه این دو گروه اسیر یک سیاسیت اشتباه که ریشه در گذشته دارد شده اند.
جالب است بدانید که هم اکنون دولت قصد دارد عوارض ۲۵درصدی صادرت مواد معدنی غیر فلزی را لغو کند ،بدنه صنعت مخالفتی برای موضوع به اصطلاح «خام فروشی» ندارد .
آیا واکنش فولاد سازان با لغو عوارض صادرات سنگ آهن هم اینگونه خواهد بود؟
نویسنده بهنود دامغانی