مصائب مدیران همیشگی و تکراری معدن
نگارنده این متن در طی ۳۵ سال گذشته بطور مستمر در انواع فعالیت های مرتبط با معدن و معدنکاری حضور دائم و مستمر داشته است. این فعالیت ها در کلیه رسته های کاری اعم از خدمات مشاوره، پیمانکاری، کارفرمائی، نظارت، تدریس دروس تخصصی و تالیف کتاب ها و مقالات مرتبط با زمین شناسی و معدن بوده است. بنابر این به جرات می توان ادعا کرد که نگارنده اِشراف و تسلط زیادی بر کلیه امور مرتبط با معدن و معدنکاری کشور در طی بیش از ۳ دهه اخیر دارد.
از طرف دیگر این دوره ۳۵ ساله مصادف با شرایطی بوده که طیف گسترده ای از شرایط کاری را دربر می گرفته است. این طیف گسترده عبارت است از: ۱- جنگ تحمیلی، ۲- دوره های مختلف تصدی رئیس جمهورانی با دیدگاه های مختلف سیاسی و به تبع آن سیاست های اقتصادی کاملا متنوع و بعضا متضاد، ۳- حاکمیت دیدگاه های مختلف بر وزارتخانه های متولی امور معدنی در بازه های زمانی متفاوت، ۴- تغییر و اصلاح قانون معادن، ۵- تاسیس و استقرار سازمان نظام مهندسی معدن ۶- تشکیل انواع نهادهای مردمی (NGOهای) معدنی و زمین شناسی، ۷- استقرار و تداوم شرایط تحریم های اقتصادی بین المللی و غیره. به زبان ساده نگارنده شاهد زنده و سرد و گرم چشیده این دوران پر تلاطم، متنوع و بعضا متعارض در شرایط معدنکاری بوده است.
به تبع جایگاه صنفی نگارنده در فعالیت های معدنی، در طی سالیان گذشته تقریبا اینجانب در کلیه همایش ها، سمینارها و نمایشگاه های تخصصی مرتبط با معدن و معدنکاری حضور داشته و یا حداقل از آنها بازدید کرده ام. از نظر نگارنده مهمترین نکته حائز اهمیت در این حضورها و بازدید ها یک و فقط یک نکته بوده و آن چیزی نیست جز واژه “” تکرار“”. حتما خواننده از خود خواهید پرسید تکرار در چه؟ پاسخ نگارنده این است ۱- تکرار موضوعات و اهداف مورد بحث و ۲- تکرار حضور مدیران و دست اندرکاران امور معدنی اعم از مدیران و متوالیان و یا شرکت کنندگان در این گردهم آئی ها بطور اخص و همچنین کلیه امور مرتبط با معدن و معدنکاری بطور اعم.
از میان ۲ مبحث فوق، اهداف مرتبط با فعالیت های معدنی و معدنکاری و موضوعات دربرگیرنده آنها باید بطور جداگانه مورد بررسی و آسیب شناسی قرار گیرد و مشخص شود چرا و به چه دلیلی بسیار از اهداف معدنی که در برنامه های مختلف توسعه اقتصادی کشور تعریف شده اند، ولو بطور ناقص هنوز محقق نشده اند و چه باید کرد تا موانع موجود بر سر راه رسیدن به این اهداف هر چه موثرتر و سریعتر رفع شوند. لذا پرداختن به این مطلب خود نیاز به نگارش متنی جداگانه دارد که در حوصله این نوشتار نیست.
از طرف دیگر هدف نگارنده از نگارش این متن، پرداختن به موضوع ” تکرار همیشگی حضور مدیران و دست اندرکاران امور معدنی اعم از مدیران و متولیان و یا شرکت کنندگان در امور صنفی معدنی ” و میزان تاثیر این تکرار در انواع فعالیت های معدنی و معدنکاری می باشد. مدیران و متولیان که در یک جمع بندی کلی می توان آنها را دست اندرکاران امور معدنی نامید، خود به ۲ گروه دولتی و خصوصی تقسیم می شوند.
مدیران دولتی بنابه وظیفه ای که دارند و ملزم به پاسخگو بودن در قالب انجام وظایف محوله هستند، بطور قطع باید به عنوان مجریان امور حاکمیتی حظور دائمی و مستمر در کلیه کارهای صنفی مرتبط با معدن و معدنکاری داشته باشند. طبیعی است که با عوض شدن جایگاه شغلی این مدیران دولتی، مدیران جدید جایگزین مدیران قبلی می شوند. بنابر این در طی سالهای گذشته کمتر با تکرار حضور مدیران دولتی در بخش معدن مواجه بوده ایم.
مسئله اصلی تکرار حضور تقریبا همیشگی و مستمر بعضی از معدنکاران خصوصی است که تقریبا اکثریت آنها عضو هیات مدیره یک تشکل مردم نهاد (NGO) خاص هستند. این نهاد با نفوذترین و موثرترین نهاد مرتبط با امور معدنی کشور از زمان تاسیس در طی حدود ۲ دهه اخیر محسوب می شود. خواننده این متن با کمی جستجو در اخبار معدنی موجود در سایت ها، مجلات، روزنامه ها و بطور کلی نشریات مرتبط با امور معدنی می تواند تقریبا همواره حضور مدیران این NGO معدنی در هر مراسمی که با امور معدنی و معدنکاری سروکار داشته باشد را ببیند و حضور آنها را در صف اول و یا هیات رئیسه این مراسم شاهد باشد. شما اگر به این گرد هم آئی های معدنی توجه کنید همواره یکی دو نفر از مدیران این NGO حضور دارند که برای هر مقوله ای از معدنکاری طلا و گوهر ها گرفته تا وضعیت حمل و نقل مواد معدنی و ماشین آلات معدنکاری و نانو تکنولوژی و اکتشاف معادن و ممانعتهای منابع طبیعی و تدوین نقشه راه معدن و ….. اظهار نظر می کنند.
حال این پرسش مطرح است که این تکرار حضور و به زبان دیگر “اعمال طرز تفکر خاص آن مدیر تکراری”، می تواند موجب بروز چه شرایط و بعضا نارسائی هائی در اهداف صنفی معدنی شود؟ در این رابطه می توان به مواردی کلی به شرح زیر اشاره کرد.
الف – مدیران همیشگی این NGO از نظر شرایط سنی در میان سالی و بعضا کهن سالی قرار دارند و سال های زیادی از فارغ التحصیلی آنها می گذرد. این مدیران جزو گردانندگان اصلی شرکت های بزرگ معدنی می باشند و به تبع آن مشغله بسیار زیادی دارند. بنابر این، این مدیران تکراری چقدر فرصت و زمان برای بروز رسانی معلومات و دانسته های خود در مورد جنبه های مختلف علوم و فنون گوناگون معدنی و معدنکاری دارند که می توانند چنین در مورد کلیه موضوعات مرتبط با معدن و معدنکاری اظهار نظر کارشناسی کنند؟ این اظهار نظرها در خیلی از موارد تبدیل به بخشنامه و آئین نامه صادره از طرف نهادهای دولتی مرتبط با امور صنفی معدنی شده است. در این خصوص می توان برای مثال می توان به نقش این NGO در تدوین “نقشه راه معدن و صنایع معدنی” اشاره کرد که البته با کاستی هائی همراه است.
ب – از یک طرف این NGO دارای جایگاه برجسته و نفوذ زیادی بین نهادهای دولتی و دست اندرکاران امور معدنی می باشد و رهنمودهای آن می تواند مشکلات زیادی را از بخش معدن حل کند، ولی از طرف دیگر بنظر می رسد در حال حاضر مدیران این NGO راه مماشات را در بسیاری از موارد و مشکلات در پیش گرفته اند. با توجه به مماشات این مدیران همیشگی و تکراری با نهادهای حاکمیتی بخصوص وزارت صمت و جهاد کشاورزی در مقابل مشکلات روز افزون مرتبط با معدنکاری، چه بسا این مدیران می توانستند با توجه به نفوذ خود از صدور بعضی از بخش نامه های خلق الساعه وزارت صمت مثل ” برقراری ۲۵ درصد عوارض برای صدور مواد معدنی” و یا “توافق معاونت معدنی وزارت صمت با منابع طبیعی” جلوگیری کرده و یا لااقل در اجرای آنها شرایطی را اعمال کنند که هر چه بیشتر به نفع معدنکاران تمام شود تا این همه ضرر برای معدنکاران پیش نیاید.
ج – معدن و معدنکاری امروزه با مشکلات بسیار زیادی مواجه هست که اهم آنها عبارتند از: ۱- معارضین دولتی نظیر منابع طبیعی، محیط زیست، میراث فرهنگی، انرژی اتمی، وزارت راه و شهر سازی، وزارت نیرو و …۲- حمایت غیر علنی نهادهای سیاسی – انتظامی از معارضین محلی در مقابل معدنکاران، ۳- هزینه های روز افزون اکتشاف و استخراج مواد معدنی، ۴- فرسودگی ناوگان و ماشین آلات معدنکاری، ۵- مشکلات ناشی از حمل و نقل مواد معدنی بخصوص صادرات آنها، ۶- پرداخت مالیات ها، حقوق دولتی، بهره مالکانه، حق الارض، ۷- نوسان نرخ ارز ۸- کمرنگ شدن نقش حاکمیتی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در مقابل نهادهای دولتی دارای منابع مالی بسیار غنی ۹- بروز اپیدمی کرونا که تاثیر بسیار منفی بر کلیه وجوه اقتصادی گذاشته و فعالیت های اقتصادی آتی را تا مدت ها دچار مشکل خواهد کرد و غیره. توقع جامه معدنی از این NGO این بود که پس از حدود ۲ دهه از زمان تاسیس آن و با توجه به جایگاهی که این نهاد در صنف معدن دارد، این خیل مشکلات به حداقل برسد ولی می توان شاهد بود که بر عکس، هر ساله بر نوع، تعداد و پیچیدگی این مشکلات هر چه بیشتر افزوده می شود. به عبارت دیگر این نهاد بر خلاف مفاد اساسنامه خود نتوانسته آنطور که باید و شاید به کمک معدن و معدنکاران بیاید و از حقوق صنفی آنها دفاع کند.
با توجه به موفقیت اندک در نایل شدن به بسیاری از اهداف تعریف شده برای این نهاد مردمی خاص، آیا زمان آن نرسیده که مدیران همیشگی و تکراری این NGO دست به تغییراتی در ترکیب اعضاء (بخصوص بر اساس تخصص)، خط مشی، سازمان داخلی و ….. با هدف رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در اساسنامه خود بزنند تا به راستی تبدیل به نماینده هر چه بهتر و موثرتری برای جامعه معدنی کشور شوند؟
دکتر وحید صائب فر
اردیبهشت ۱۳۹۹