لزوم سم زدایی درشیوه نامه ساماندهى بازار زنجیره فولاد
یک بحث جدیدی مطرح شده در خصوص عرضه تمام زنجیره فولاد در بورس کالا و تغییر قیمت پایه محصولات برای عرضه که چون نکته و ابهام بسیار داشت ترجیح دادم مطلبی در این خصوص بنویسم تا برداشت اشتباهی صورت نگیرد:
۱) این تصمیم جدید طی ۲ماه آینده ساز و کار اجرایی می گیرد و زیرساخت های آن مهیا می شود لذا چون در مورد ایران صحبت می کنیم اول از همه بدانید که یک سیب که به بالا بیندازیم خلاصه هزار چرخ می زند.
۲) بحث تعیین قیمت پایه در بورس کالا برای فولاد با آن بحث قیمت گذاری دستوری متفاوت است. اصل نگرانی این بود که قیمت در بورس کالا با سقف مواجه باشد که در این پیشنهاد سقفی وجود ندارد. حالا قیمت پایه ۸۰درصد قیمت جهانی بر اساس دلار نیمایی است. همکنون به دلیل انتظارات به وجود آمده، تقاضا برای خرید به شدت کاهش یافته مثلا ۱۷۰هزار تن عرضه بیلت، تنها ۳۰هزار تن تقاضا داشت. خوب حالا اگر وضعیت به همین شکل باشد، این یعنی بخش بسیار مهمی از محصول راهی بازار جهانی می شود و معادل قیمت جهانی معامله می شود اما وقتی قیمت پایه را ۸۰درصد قیمت جهانی با دلار نیما بگذاریم، گویی دلار را ۲۰-۲۵درصد با تخفیف در بورس کالا عرضه کرده ایم لذا تقاضا در بورس کالا تقویت می شود ازین زاویه اگر روی ۸۰درصد پایه معامله شود که نهایتا ۲۰درصد عرضه، تقاضا وجود داشته و اگر تقاضا تقویت شود هم که دیگر روی پایه معامله نمی شود ازین حیث تعیین قیمت پایه ۸۰درصد به نظر من نگران کننده نیست هرچند که منطق و مبنا ندارد! چرا ۸۰درصد؟ خلاصه نگران قیمت پایه نبایاد بود چون بالانس می شود و میانگین نرخ فروش کل شرکت ها به همان قیمت جهانی نزدیک خواهد بود قطعا.
۳) قیمت کنسانتره و گندله درب کارخانه، به ترتیب ۹۵دلار و ۱۲۵ دلار گزارش شده است. امروز قیمت شمش ۴۵۰دلار و اسلب ۴۸۰دلار است. به عبارتی کنسانتره ۲۱درصد بیلت و گندله ۲۷.۷درصد شمش است. در خصوص اسلب این ارقام به ترتیب ۱۹.۷درصد و ۲۶درصد است. همکنون در ایران کنسانتره ۱۶درصد و گندله ۲۳.۵درصد میانگین نرخ اسلب و بیلت خوزستان است به عبارتی برای شرکت که گندله را به اسلب تبدیل می کرده این ضریب از ۲۳.۵درصد به ۲۶درصد رسیده و برای بیلت سازها به ۲۷.۷درصد رسیده ازین زاویه شرکتی که گندله را به بیلت تبدیل می کند، تغییر فاحشی در هزینه ها احساس نخواهد کرد خصوصا که انتظار افزایش ضریب وجود داشت اما برای شرکت هایی که کنسانتره خریداری و گندله تولید می کنند، این رشد هزینه اندکی بیشتر احساس خواهد شد.
*فولاد هرمزگان گندله را به اسلب تبدیل می کند.
*کاوه و ارفع گندله را به بیلت تبدیل می کنند.
*فولاد مبارکه نیمی از خوراک خود را تامین می کند ودر مقابل سهامدار سنگ آهنی ها است و در سود سرمایه گذاری اثر افزایش هزینه خنثی می شود به عبارتی مبارکه به دلیل تبدیل کنسانتره به ورق و دریافت DPS از ومعادن، کگل و کچاد، در نهایت هیچ تاثیری نخواهد گرفت.
*فخوز با سناباد و فخاس با سنگان، به طور کامل کنسانتره و گندله در اختیار دارند لذا تغییری برای این شرکت ها ایجاد نمی شود.
۴) در سنگ آهنی ها، هر شرکتی که مقدار بیشتری کنسانتره می فروخته، رشد بیشتری در سود خواهد داشت چون ضریب کنسانتره در ایران ۱۶درصد و گندله ۲۳.۵درصد بود به عبارتی گندله ۴۷درصد گران تر از کنسانتره بود اما حالا فاصله به زیر ۳۰درصد می رسد. در عمل رشد نرخ کنسانتره بسیار بیشتر از گندله است.
*کچاد بخش مهمی از درآمد خود را از محل فروش کنسانتره ایجاد می کند لذا رشد خوبی خواهد داشت.
*کگل مقادیری خاک از کگهر خریداری می کند که طبعا افزایش قیمت خواهد داشت و بخش مهمی از محصول آن گندله است.
*ومعادن، وامید، وسپه هلدینگ سنگ آهنی ها هستند.
*کگهر، کنور، واحیا شرکت های تولید کننده سنگ آهن هستند. واحد گندله سازی کگهر در حال بهره برداری است اما به طور کلی هر ۳ شرکت حجم بالایی کنسانتره دارند.
*اپال کانی پارسیان زیرمجموعه ۵۱درصد بانک پارسیان است که با رشد نرخ سنگ آهن ارزش بازار بسیار بالاتری در مقایسه با گذشته می گیرد این مساله روی مارکت بانک پارسیان می تواند اثر مثبت قابل ملاحظه داشته باشد.
۵) برای صادرات سنگ آهن، کنسانتره و گندله قرار است که تعرفه سنگینی وضع شود ضمنا عرضه آن ها در بورس کالا روی یک کف قیمتی خواهد بود و طبعا سقف رقابت باز. درصد تعرفه ای که برای زنجیره سنگ آهن وضع می گردد می تواند منجر به عدم رقابت روی این محصول شود به عبارتی انتظار ما این است که قیمت گندله و کنسانتره در یک تناسب خاص از نرخ تعرفه صادرات قرار بگیرد. نمونه این مساله در آهن اسفنجی وجود دارد که مشاهده می کنیم قیمت جهانی آن ۲۸۰دلار است اما در ایران حدود ۴۵درصد قیمت شمش معامله می شود در حالی که باید ۷۰درصد قیمت شمش معامله شود. به عبارتی لزوما عرضه سنگ آهن در بورس کالا باعث رسیدن نرخ فروش به قیمت جهانی نخواهد شد.
*جمع بندی فولادی: شرکت هایی که کل زنجیره را دارند مثل مبارکه، فخوز، فخاس، هیچ تاثیری از قوانین جدید نمی گیرند. شرکت هایی که گندله را به اسلب تبدیل کنند، تاثیر بسیار ناچیز می گیرند همچون هرمز، شرکت هایی که گندله را به بیلت تبدیل کنند تاثیر اندکی می گیرند(۲۰درصد). بحث تعیین کف قیمت ۸۰درصد یا باعث رقابت در کف می شود و قیمت ها عملا به حدود ۹۰-۹۵درصد جهانی می رسد و یا آنقدر تقاضا ضعیف است که بخش اعظم محصول صادر می شود و میانگین نرخ فروش شرکت فولادی به قیمت جهانی نزدیک می شود.
*جمع بندی زنجیره سنگ آهن: اگر قیمت اسفنجی به قیمت جهانی برسد برای فولادی هایی که اسفنجی مصرف می کنند خبر خوبی نیست اما همین حالا هم اسفنجی در بورس کالا معامله می شود و قیمت آن به جای ۷۰درصد شمش، در حد ۴۰-۴۵درصد شمش است. اگر محصولات وارد بورس کالا شوند، بهترین اثر مثبت را کچاد میگیرد. طبعا واحیا، کنور، کگهر، کگل هم رشد سود را تجربه می کنند اما در تحلیل ها نباید قیمت جهانی را ملاک گذاشت چون با وضع تعرفه بر صادرات، نرخ داخلی زیر جهانی معامله خواهد شد و اینکه می بینید شمش و ورق روی قیمت جهانی معامله می شوند به این علت است که تعرفه صادرات آن ها صفر است.
**نهایتا توجه کنید که قیمت های جهانی شدیدا صعودی است. بیلت ۴۵۰دلار، اسلب ۴۸۰دلار، ورق گرم ۵۶۰دلار، ورق سرد ۶۲۵دلار! این قیمت ها فاصله با اهمیتی نسبت به میانگین نیمه اول سال دارد.
این خبر بسیار با هیجان در فضای مجازی پیچید اما به مرور خواهید دید که اساسا درصد تغییرات با اهمیت نخواهد بود و طی ۲ماه آینده نیز دستورالعمل نهایی می شود و فضا شفاف می گردد. برای تصمیم گیری، تمام موارد بالا را یکبار دیگر مرور کنید.
نویسنده: ولید هلالات