بازدهی معادن و راهکارهای توسعه پایدار صنعت سنگ ساختمانی ایران
یادداشتی از سیامک اخطاری مشاور و کوچ توسعه صادرات سنگهای ساختمانی ایران – آلمان در معدن۲۴
مقدمه
معدن ۲۴:صنعت سنگ ساختمانی ایران با دارا بودن ذخایر غنی و تنوع بالای معدنی، پتانسیل تبدیل شدن به یکی از قطبهای مهم جهانی را دارد. با این حال، این صنعت با چالشهای ساختاری مواجه است که کاهش هزینههای دولتی (مانند مالیات و عوارض) و حمایتهای مالی به تنهایی نمیتواند راهگشا باشد. برای دستیابی به توسعه پایدار، باید به دنبال تعریف دقیقتری از بهرهوری، بازدهی و مسئولیتپذیری در معدنکاری بود. این مقاله به بررسی نقد سازنده این صنعت پرداخته و راهکارهای عملی برای خروج از رکود و افزایش سهم بازارهای جهانی ارائه میدهد.
بازدهی در معدنکاری:
کاهش هزینههای دولتی و حمایت از معدنکاران سیاستی ضروری است، اما سوال اساسی اینجاست: آیا معیار مشخصی برای سنجش بازدهی معادن وجود دارد؟
– بهرهوری: آیا میزان ضایعات تولیدی در فرآیند استخراج و فرآوری با حجم ماده اولیه خروجی تناسب دارد؟ در بسیاری از معادن، ضایعات بهحدی بالاست که گاه تا ۶۰ درصد سنگ استخراج شده ممکن است دورریز میشود. این نه تنها هدر رفت منابع است، بلکه بار محیطزیستی و هزینههای اضافی را افزایش میدهد.
قواره نمودن سنگها در استخراج اولیه بلوک خام به شکل شش وجه برش در معادن راهکار مفیدی است تا ضایعات کمی به کارخانه ها حمل شود از طرفی هزینه حمل بهینه شده و آثار محیط زیستی خوبی در فرآیند دفع ضایعات بر جا خواهد گذاشت .
– مسئولیتپذیری در استخراج:
آیا روشهای استخراج بهینه و پایدار هستند؟ استفاده از ماشینآلات فرسوده و روشهای قدیمی -سنتی نه تنها بازدهی را کاهش میدهد، بلکه عمدتا باعث تخریب غیرقابل جبران در معادن میشود. بهره مندی از مسئولان فنی معدن به شکل دائمی زیرا در نهایت یک تحصیلکرده رشته علوم زمین بعد از دوران کارآموزی کوتاه مدت میتواند عامل موثری در بهره وری باشد تلفیقی از دانش و تجربه یک رویکرد خردورزانه است .
راهکارهای نسبی برای خروج از رکود: از تهاتر ماشینآلات تا زنجیره ارزش صادراتی
در شرایطی که معادن با کمبود نقدینگی و رکود بازار مواجه هستند، حمایتهای دولتی باید هوشمندانه و مبتنی بر ایجاد زیرساختهای پایدار باشد:
۱. تهیه ماشینآلات مدرن از طریق تهاتر
– بسیاری از معادن کوچک و متوسط توان مالی برای خرید دستگاههای جدید ندارند. دولت میتواند با ایجاد سازوکار تهاتر ( تبادل کالا به کالا ) سنگهای فرآوریشده در ازای واردات ماشینآلات، به نوسازی تجهیزات کمک کند.
– این روش علاوه بر کاهش فشار مالی، باعث افزایش کیفیت فرآوری و کاهش ضایعات میشود.
اما کالای تهاتر شده باید به صورت تخصصی از کانالهای حرفه ای – چیدمان صادراتی صادر شوند تا گردش نقدینگی به سمت توسعه بازگردد.
۲. ایجاد زنجیره ارزش از معدن تا بازارهای جهانی
– چیدمان صادراتی: حضور فیزیکی در بازارهای هدف (همه قاره ها ) با ایجاد نمایشگاههای دائمی و انبارهای لجستیکی، شریک تجاری – ثبت شرکت – دسترسی خریداران را تسهیل میکند.
– برندسازی بینالمللی: ایران شایسته است به جای رویکرد صادرات مواد خام، بر روی سنگهای فرآوریشده با ارزش افزوده بالا تمرکز کند. ایجاد برندهای معتبر جهانی میتواند سودآوری را چندین برابر افزایش دهد. حداقل روند صادرات محصولات فرآوری شده افزایشی باشد این بدون حضور مستمر در بازار هدف اگر نگوییم ممکن نیست بسیار دشوار است.
۳. حمایتهای دولتی با دورنمای توسعهای
سوال کلیدی این است: آیا هدف صرفاً زنده نگه داشتن معادن است یا تبدیل آنها به موتور محرکه اقتصاد منطقه؟
ما چند دسته معادن را در این حوزه می توانیم شناسایی کنیم یکی معادنی که بازار دارند ولی به دلیل کمبود نقدینگی نمی توانند فعالیت کنند -بعد معادنی که بازار صادراتی دارند ولی اصلا در بازارسازی و بازاریابی موفق نبوده و انگیزه ای نیز برای سرمایه گزاری در توسعه صادرات ندارند – برخی معادن صرفا به واسطه های تجاری وابسته بوده و هستند لذا با عدم مراجعه واسطه ها چرخه درامد سازی معدن متوقف شده است در حالی که سنگ مورد نظر ظرفیت بالایی برای صادرات دارد .برخی معادن را به عنوان سرمایه ماندگار حفظ می کنند و به فعالیت حداقلی یعنی فقط بقا و اکتفا می کنند که در اصل اینگونه بهره برداران به عنوان متولیان اجرایی تمایلی برای سرمایه گزاری و توسعه بازار صادراتی ندارند. نکته مهم این است که این تفاوت ها می تواند با مکانیسم های تخصصی کارشناسی شناسایی شود و این آسیب شناسی به نحوه یاری رساندن به معادن کمک خواهد کرد.
– تسهیلات کمبهره با بازپرداخت بلندمدت میتواند به معادن کمک کند تا از چرخه معیوب نقدینگی خارج شوند.
– آموزش نیروی انسانی و انتقال فناوری شایسته است در دستور کار قرار گیرد تا فرآیندها بهینهتر شوند. دوره های کوتاه مدت با دعوت از تکنسینهای معدن کشورهای صاحب نام سنگ و تربیت مسئولان فنی معادن یا مجریان راه دیگری است که امکان آموزش را به شکل استاندارد فراهم خواهد کرد.
نتیجهگیری: نگاه راهبردی به جای اقدامات مقطعی
کاهش هزینههای دولتی و حمایت از معدنکاران سیاستی ضروری اما ناکافی است. صنعت سنگ ساختمانی ایران نیازمند تعریف شفاف بازدهی، افزایش بهرهوری و حرکت به سمت استخراج مسئولانه است. از سوی دیگر، ایجاد زنجیره ارزش کامل از استخراج تا صادرات و حضور فعال در بازارهای جهانی میتواند این صنعت را از رکود خارج کند. دولت و بخش خصوصی باید با همکاری یکدیگر، نه تنها به فکر نجات معادن باشند، بلکه برنامهای بلندمدت برای دگرگونی اقتصادی بر پایه این صنعت تدوین کنند.
این مسیر نیازمند عزم ملی، سرمایهگذاری هوشمند و نگاه فراتر از روزمرگی است. تنها در این صورت است که صنعت سنگ ایران میتواند به جایگاه واقعی خود در بازارهای جهانی دست یابد.