درس‌آموخته‌هایی انسانی برای مدیران منابع انسانی معدن و صنایع معدنی در شرایط بحرانی

0 5

یادداشتی از محمدجواد آبگون دکتری تخصصی منابع انسانی و هم بنیان گذار موسسه مشاوره مدیریت سبا در معدن۲۴

معدن ۲۴:در حالی این یادداشت را می‌نویسم که هنوز از شوک حمله غافلگیرکننده اسرائیل به ایران بیرون نیامده‌ام. احساسی عمیق از حیرت، خشم، ترس و ابهام در درونم موج می‌زند. در دل این تاریکی، درس‌هایی انسانی نهفته بود که برای هر مدیر منابع انسانی – به‌ویژه در صنعت حساسی همچون معدن و صنایع معدنی – حائز اهمیت است. صنعتی که کار در اعماق زمین، شرایط سخت محیطی، فشارهای عملیاتی و پراکندگی جغرافیایی بخشی از ماهیت آن است، در مواجهه با بحران‌ها، نیازمند چارچوب‌هایی انسانی‌تر برای تاب‌آوری سازمانی است.
هدفم از نوشتن این سطور، به اشتراک گذاشتن برخی از مهم‌ترین درس‌هایی است که از دل این تراژدی انسانی بیرون آمده‌اند؛ درس‌هایی برای ما به‌عنوان انسان و نیز به‌عنوان مدیران منابع انسانی، به‌ویژه در صنایع حیاتی و زیرساختی همچون معدن و صنایع معدنی که کار در آن‌ها با ریسک، پراکندگی جغرافیایی، شرایط سخت کاری و تکیه بر پیوند انسانی همراه است.
در روزهای بحرانی اخیر، صحنه‌هایی را دیدیم که شاید در هیچ کتاب درسی مدیریت منابع انسانی نیامده باشد:
مردمی که برای رانندگان گرفتار در صف‌های طولانی پمپ‌بنزین، آب و خوراکی بردند؛
خانواده‌هایی که تنها به اندازه نیازشان خرید کردند؛
جوانانی که داوطلبانه به کمک سالمندان شتافتند؛
و کسانی که خانه‌هایشان را در اختیار خانواده‌های بی‌پناه گذاشتند.
همه این‌ها نه با بودجه‌ای دولتی، بلکه با قلب‌های بیدار مردم ایران رقم خورد.
با این همه
ای قلب در به‌در
از یاد مبر که ما یعنی من و تو
عشق را رعایت کردیم
از یاد مبر
که ما یعنی من و تو
انسان را رعایت کردیم
— احمد شاملو
در کنار این موج مشارکت انسانی، دولت نیز اقداماتی حمایتی را اجرا کرد، از امدادرسانی گرفته تا درمان رایگان آسیب‌دیدگان. با این حال، مواردی هم مغفول ماند: تعیین تکلیف بیمه پرسنل، وضعیت مرخصی‌ها، و حمایت روانی از کارکنان – اقداماتی که فقط از مسیر سیاست‌گذاری قابل پیگیری است. اما آنچه بیش از همه دلگرم‌کننده بود، پیوند میان مردم بود؛ پیوندی که بر سه نیروی بنیادین استوار است: همدلی، شفقت و همبستگی.

نیروی اول: همدلی در دل سنگ و فلز
کار در معدن، یعنی کار در شرایط سخت، در ارتفاع یا اعماق، با خطرات بالفعل و بالقوه. اما گاه، بزرگ‌ترین خطر، «ندیدن انسان پشت تجهیزات» است.همدلی یعنی خود را جای دیگری گذاشتن، با چشم‌های او دیدن و با دل او احساس کردن.
در همین روزها دیدیم چگونه هم‌میهنانی که هیچ آشنایی‌ای با یکدیگر نداشتند، تنها به‌خاطر انسان بودن، به هم نزدیک شدند.
در صنعت معدن و صنایع معدنی، که بسیاری از کارکنان در مناطق دورافتاده، کمپ‌ها و شیفت‌های کاری سخت فعالیت می‌کنند، همدلی نه‌تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه یک ابزار حرفه‌ای برای حفظ انگیزه، سلامت روان و پایداری عملکرد است.
اما آیا همدلی قابل آموزش است؟ بله. پژوهش‌ها نشان می‌دهند چهار پایه برای آموزش و نهادینه‌سازی همدلی وجود دارد:
1. نشان دادن مزایای همدلی در تیم و سازمان
2. ارائه الگوهای رفتاری همدلانه توسط رهبران
3. تمرین‌های عملی در جلسات تیمی و بازخوردها
4. تقویت و بازخورد مثبت به رفتارهای همدلانه
در فرهنگ ایرانی نیز، آموزه‌هایی چون «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» یا سنت‌هایی مانند نذر و دستگیری از نیازمندان، زمینۀ مساعدی برای شکوفایی همدلی در سازمان‌ها فراهم کرده‌اند. منابع انسانی در معادن و صنایع معدنی می‌تواند این گنجینه فرهنگی را فعال کند.

نیروی دوم: شفقت مدیریت با دل، نه فقط دستورالعمل
در معادن، وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد، اولین واکنش‌ها اغلب تعیین‌کننده‌اند. آیا مدیر فقط به «پر کردن فرم گزارش حادثه» فکر می‌کند؟ یا در کنار نیروی آسیب‌دیده می‌ایستد، با خانواده‌اش تماس می‌گیرد و پیگیر بازتوانی او می‌شود؟
شفقت یعنی اقدام فعال برای کاهش رنج دیگری. در بحران اخیر، بسیاری از مدیران منابع انسانی در معادن، بدون انتظار از شرکت مادر یا فرمان متمرکز، اقداماتی انجام دادند: تهیه بسته حمایتی، تأمین اقامت برای خانواده‌ها، پیگیری درمان همکاران.

تو کز محنت دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
— سعدی، بوستان
اگر همدلی آگاهی از رنج دیگران است، شفقت یعنی پاسخ فعالانه به آن رنج.
در این روزها، بسیاری از مردم بدون هیچ چشم‌داشتی آمادگی خود را برای کمک اعلام کردند: از پزشک و راننده گرفته تا خانه‌دار و دانشجو. در محیط کار نیز، شفقت به‌معنای طراحی سازوکارهایی است که اجازه نمی‌دهند هیچ‌کس در تنهایی و فرسودگی رها شود.
در محیط‌هایی مانند معادن، شفقت می‌تواند به معنای درک شرایط زندگی کارکنان شیفتی، توجه به خانواده‌های آنان، و ایجاد سیستم‌های حمایتی (روانی، اجتماعی، معیشتی) باشد.
بر اساس تحقیقات، شش عامل با نهادینه شدن شفقت در سازمان‌ها پیوند دارند:
• ارزش‌های مشترک مانند احترام و نوع‌دوستی
• باورهای جمعی (مثل «ما در یک کشتی هستیم»)
• هنجارهای نانوشته کمک‌رسانی
• سیاست‌های منابع انسانی همدلانه
• کیفیت روابط میان کارکنان
• رفتارهای الگوساز مدیران
مدیران منابع انسانی می‌توانند این شش مولفه را در طراحی فرهنگ سازمانی بومی‌سازی و پیاده‌سازی کنند.

نیروی سوم: همبستگی ما و معدن، در کنار هم
در بحران‌های طبیعی یا انسانی، بارها دیده‌ایم که زنجیره تأمین معدن دچار اختلال می‌شود: بسته شدن راه‌ها، قطعی انرژی، ترک محل کار توسط کارکنان. اما آنچه شرکت‌ها را در چنین شرایطی سر پا نگه می‌دارد، روح همبستگی در میان تیم‌ها است.
همبستگی یعنی فراتر رفتن از شرح وظایف؛ یعنی این‌که یک تکنسین برق، در شرایط بحران در کنار نیروهای بهداشت کار کند؛ یا یک مدیر ارشد، شخصاً توزیع اقلام اضطراری را بر عهده بگیرد.

دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
— هوشنگ ابتهاج
همبستگی یعنی ایستادن کنار هم در مواجهه با تهدیدهای مشترک؛ چه در سطح ملی، و چه در یک تیم کاری.
صنعت معدن و صنایع معدنی بیش از سایر حوزه‌ها نیازمند همبستگی حرفه‌ای و انسانی است. به‌دلیل ماهیت مخاطره‌آمیز فعالیت‌ها، وابستگی متقابل افراد در شیفت‌ها، و اثرپذیری شدید از بحران‌های محیطی، همبستگی عامل بقا و تعالی است.
همبستگی در سازمان، یعنی:
• کارکنانی که فراتر از شرح وظایف به هم کمک می‌کنند
• رهبرانی که در روزهای سخت، در کنار تیم می‌مانند
• تیم‌هایی که در بحران، فرو نمی‌پاشند
منابع انسانی می‌تواند با ارتقای شفافیت، فراهم‌کردن امکان گفت‌وگو، و ایجاد کانال‌های ارتباطی دوسویه، بذر همبستگی را بکارد.
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
— سعدی، گلستان

بازگشت به انسانیت حتی در دل سنگ
شاید یکی از مهم‌ترین درس‌های این بحران این باشد که در دل تاریکی، انسانیت همچنان روشن است.
و شاید وقت آن رسیده که در منابع انسانی، تمرکزمان را کمی از «منابع» برداریم و بر «انسان» متمرکز شویم.
همدلی، شفقت و همبستگی، نه مفاهیم انتزاعی، که ابزارهایی واقعی برای ساختن سازمانی انسانی‌تر، مقاوم‌تر و پایدارترند. در بحران‌ها بذرشان را دیدیم، حالا وقت آن است که آن‌ها را در سازمان بکاریم.
انسان زاده شدن تجسّد وظیفه بود:
توان دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان اندُه‌گین و شادمان‌شدن
توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سُویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شُکوه‌ناک فروتنی
توان جلیل به دوش بردن بار امانت
و توان غم‌ناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.
انسان
دشواری وظیفه است.
— احمد شاملو

ممکن است از اینها هم خوشتون بیاد
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.