تحلیل استراتژی خرید برق آزاد در بحران ناترازی انرژی/ مطالعه موردی شرکت آهن و فولاد ارفع

0 3

تصویری از بحران انرژی در ایران

معدن۲۴:ایران با یک چالش عظیم و فزاینده به نام ناترازی انرژی، به خصوص در بخش برق، روبرو است. این پدیده که حاصل نبود توازن بین تولید و مصرف برق است، در فصول اوج مصرف (تابستان و زمستان) به اوج خود می‌رسد. دلایل اصلی این بحران عبارتند از:

رشد مصرف: افزایش جمعیت، توسعه صنایع انرژی‌بر و الگوی مصرف ناصحیح.

نبود سرمایه‌گذاری کافی: فرسودگی نیروگاه‌ها و احداث نکردن ظرفیت‌های جدید تولید متناسب با رشد مصرف.

قیمت‌گذاری دستوری و یارانه‌ای: قیمت پایین و غیرواقعی برق، انگیزه را برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در تولید و همچنین بهینه‌سازی مصرف در بخش خانگی و صنعتی از بین برده است.

پیامد مستقیم این ناترازی، اعمال خاموشی‌های برنامه‌ریزی شده و گسترده است. این خاموشی‌ها نه تنها رفاه اجتماعی را با قطع مکرر برق خانگی تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه ضربات مهلکی به بخش تولید و صنعت کشور، به ویژه صنایع انرژی‌بری مانند فولاد و سیمان، وارد می‌کند.

مطالعه موردی: شرکت آهن و فولاد ارفع و استراتژی بقا

در این میان، شرکت آهن و فولاد ارفع (با نماد بورسی “ارفع”) رویکردی متفاوت و جسورانه را در پیش گرفته است. به جای تسلیم شدن در برابر خاموشی‌ها و توقف خطوط تولید، این شرکت اقدام به خرید برق از بورس انرژی با قیمت آزاد کرده است. این استراتژی، اگرچه هزینه تمام شده تولید را به شدت افزایش می‌دهد، اما نتایج قابل تاملی به همراه داشته است.

تحلیل داده‌ها:

هزینه: هزینه پنج ماهه حامل‌های انرژی برای شرکت ۲۹۲ درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل افزایش یافته است. این رقم تکان‌دهنده نشان‌دهنده تفاوت عظیم بین قیمت برق یارانه‌ای (در صورت وجود) و قیمت واقعی آن در بازار آزاد است.

تولید: تولید شمش فولادی در پنج‌ماه نخست ۱۴۰۴ تقریباً ۱۶ درصد نسبت به دوره مشابه سال گذشته افزایش یافته و در مرداد ماه از ۴,۸۰۰ تن سال گذشته به ۵۸,۳۰۰ تن در سال جاری جهش کرده است؛ این یعنی تولید مردادماه تقریباً ۱۱ برابر افزایش یافته است. این افزایش خارق‌العاده مستقیماً نتیجه تداوم فعالیت خط تولید به لطف تأمین برق پایدار است.

سودآوری: با وجود افزایش سرسام‌آور ۲۹۲ درصدی در هزینه‌های انرژی، سودآوری کل شرکت در پنج ماه نخست امسال ۷ درصد افزایش یافته است.

تحلیل استراتژیک: آیا این تصمیم ارزشش را دارد؟

پاسخ به این سوال از چند منظر قابل بررسی است:

۱. از دیدگاه شرکت (تحلیل خرد): بله، قطعاً ارزش دارد.

تصمیم فولاد ارفع یک تصمیم کاملاً منطقی و مبتنی بر تحلیل هزینه-فایده است. هزینه اصلی برای یک کارخانه فولاد، نه فقط هزینه متغیر (مانند انرژی و مواد اولیه)، بلکه هزینه ثابت (نیروی انسانی، استهلاک تجهیزات، هزینه‌های سربار) و هزینه فرصت است.

هزینه توقف تولید: وقتی خط تولید یک کارخانه فولاد متوقف می‌شود، هزینه‌های ثابت همچنان پابرجا هستند. حقوق هزاران کارگر باید پرداخت شود و استهلاک تجهیزات گران‌قیمت ادامه دارد. علاوه بر این، راه‌اندازی مجدد خطوط تولید پس از هر خاموشی، خود فرآیندی هزینه‌بر و زمان‌بر است و به تجهیزات آسیب می‌رساند.

هزینه فرصت از دست رفته: مهم‌تر از همه، هر تن فولادی که تولید نمی‌شود، یک درآمد از دست رفته است. با توجه به جهش ۱۲ برابری تولید، واضح است که درآمد حاصل از فروش این تولید اضافی، بسیار بیشتر از هزینه گزاف خرید برق آزاد بوده و توانسته است آن را پوشش داده و حتی سودآوری را ۷ درصد افزایش دهد.

نتیجه‌گیری خرد: برای فولاد ارفع، پرداخت هزینه بیشتر برای برق به معنای تبدیل یک زیان قطعی (ناشی از توقف تولید) به یک سود قابل توجه (ناشی از تداوم تولید) است. این استراتژی، ضامن بقا، حفظ اشتغال، پاسخگویی به تعهدات و افزایش سهم بازار در شرایط بحرانی است.

۲. از دیدگاه کلان اقتصاد و جامعه: یک سوال پیچیده‌تر

در اینجا موضوع ابعاد دیگری پیدا می‌کند. آیا خرید برق با قیمت بالاتر توسط صنایع، به معنای قطع بیشتر برق خانه‌هاست؟

پاسخ کوتاه: لزوماً خیر، و حتی می‌تواند اثر معکوس داشته باشد.

بیایید این مسئله را بشکافیم:

برق از کجا تأمین می‌شود؟ فولاد ارفع این برق را مستقیماً از شبکه توزیع خانگی “نمی‌دزدد”. این شرکت برق را از طریق بورس انرژی خریداری می‌کند. در بورس انرژی، نیروگاه‌های بخش خصوصی و دولتی که ظرفیت مازاد بر تعهدات خود به شبکه سراسری دارند، می‌توانند برق خود را با قیمت رقابتی و نزدیک به قیمت واقعی به فروش برسانند.

ایجاد انگیزه برای تولید: وجود یک بازار آزاد و مشتریانی که حاضر به پرداخت قیمت واقعی هستند (مانند فولاد ارفع)، قوی‌ترین انگیزه برای سرمایه‌گذاران جهت احداث نیروگاه‌های جدید (به خصوص نیروگاه‌های مقیاس کوچک و تجدیدپذیر) و همچنین بهینه‌سازی و افزایش بهره‌وری نیروگاه‌های موجود است. وقتی تولید برق سودآور شود، سرمایه به سمت آن سرازیر خواهد شد.

کاهش فشار بر شبکه سراسری: در حالت عادی، صنایع بزرگ با قیمت یارانه‌ای، از مصرف‌کنندگان بزرگ برق شبکه هستند. وقتی این صنایع برای تأمین برق پایدار به سمت بورس انرژی و قراردادهای دوجانبه با نیروگاه‌ها می‌روند، عملاً بار تقاضای خود را از روی شبکه سراسری یارانه‌ای برمی‌دارند. این کار می‌تواند به طور بالقوه ظرفیت آزادشده‌ای را برای بخش خانگی فراهم کرده و از شدت خاموشی‌ها بکاهد.

بنابراین، این اقدام در بلندمدت می‌تواند به نفع همه باشد:

صنایع: با تأمین برق پایدار، به تولید ادامه می‌دهند و رشد می‌کنند.

نیروگاه‌ها (بخش خصوصی): با فروش برق به قیمت واقعی، سودآور شده و انگیزه توسعه پیدا می‌کنند.

دولت: فشار تقاضا از روی شبکه سراسری و بار مالی یارانه انرژی کاهش می‌یابد.

بخش خانگی: با افزایش کل تولید برق در کشور و کاهش سهم صنایع از برق یارانه‌ای، پایداری شبکه برای مصارف خانگی در بلندمدت بهبود می‌یابد.

ریسک و چالش اصلی: چالش اصلی در دوره گذار است. اگر تقاضا برای برق آزاد سریع‌تر از عرضه و ایجاد ظرفیت‌های جدید رشد کند، ممکن است رقابت شدید بر سر منابع محدود برق، قیمت‌ها را به شکلی غیرمنطقی بالا ببرد و تنها شرکت‌های بسیار بزرگ توانایی خرید آن را داشته باشند. این امر می‌تواند به صنایع کوچک‌تر آسیب بزند.

اقدام شرکت آهن و فولاد ارفع یک راه حل هوشمندانه و پیشرو برای مواجهه با یک بحران فلج‌کننده است. این شرکت با پذیرش واقعیت‌های اقتصادی و پرداخت هزینه واقعی انرژی، نه تنها بقای خود را تضمین کرده، بلکه الگویی برای سایر صنایع و چراغ راهی برای سیاست‌گذاران انرژی کشور ارائه داده است.

تحلیل نهایی: خرید برق با قیمت آزاد، اگرچه در کوتاه‌مدت هزینه سنگینی را به شرکت تحمیل می‌کند، اما با توجه به هزینه‌های بسیار سنگین‌ترِ توقف تولید، یک تصمیم کاملاً سودآور و استراتژیک است. این اقدام نه تنها به ضرر بخش خانگی نیست، بلکه با ایجاد یک بازار واقعی برای برق و تشویق به تولید بیشتر، در بلندمدت می‌تواند به حل ریشه‌ای مشکل ناترازی انرژی و کاهش خاموشی‌ها برای همه کمک کند.

توصیه به سیاست‌گذار

دولت لازم است به‌طور جامع و مؤثر از مکانیزم بورس انرژی و قراردادهای دوجانبه حمایت کرده، موانع سرمایه‌گذاری در ساخت نیروگاه‌های جدید را برطرف کند و آزادسازی تدریجی قیمت حامل‌های انرژی را در دستور کار قرار دهد. اقداماتی مانند شرکت ارفع نشان می‌دهد بخش صنعت ایران ظرفیت و آمادگی حرکت به‌سوی یک اقتصاد واقعی و کارآمد را دارد، مشروط به آن‌که زیرساخت‌ها و قوانین لازم فراهم شود.

در عین حال، باید توجه داشت که صنایع بزرگ امکان پرداخت آزادانه هزینه انرژی را ندارند، درحالی‌که قیمت محصولات زنجیره به‌صورت دستوری باقی بماند. چنین فقدان توازنی نهایتاً تاب‌آوری صنعت را فرسوده کرده و موجب بحران خواهد شد. از این رو انتظار می‌رود سیاست‌گذار از فرصتی که با همکاری صنایع بزرگ برای ترمیم زیرساخت‌ها فراهم شده، بهره گیرد و همزمان با توسعه زیرساخت‌های صنعتی، قیمت‌گذاری محصولات زنجیره را نیز به‌تدریج بر مبنای مکانیزم بازار تنظیم کند.

ممکن است از اینها هم خوشتون بیاد
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.