ابزارهای مالی نوین در خدمت توسعه زنجیره ارزش فلزات گرانبها
یادداشتی از گوهر صادق نیا، مدیرعامل شرکت سبدگردان آگاه
معدن۲۴: ایران با برخورداری از ذخایر غنی طلا، نقره و مس، ظرفیتهای کمنظیری برای توسعه سرمایهگذاری در زنجیره ارزش این فلزات دارد. طی یک دهه اخیر، تحول در ابزارهای مالی بهویژه راهاندازی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا، نقطه عطفی در تسهیل دسترسی سرمایهگذاران، ارتقای شفافیت و افزایش عمق بازار سرمایه ایجاد کرده است. این تجربه موفق، نه تنها موجب کاهش هزینهها و ریسکهای روشهای سنتی سرمایهگذاری شد، بلکه سرمایههای خرد را نیز به بازاری ساختارمند و نقدشونده هدایت کرد.
اکنون، نگاهها به سوی تعمیم این مدل به سایر فلزات گرانبها و اساسی مانند نقره و مس معطوف شده است؛ فلزاتی که بهدلیل نقش استراتژیک در صنایع جهانی، جذابیت بالایی برای سرمایهگذاری دارند. با این حال، توسعه این ابزارها مستلزم رفع چالشهای موجود در این بخش است.
فعالیتهای انجام شده در سالهای اخیر نشان میدهد که شرکت سبدگردان آگاه را میتوان یکی از نهادهای پیشرو در مدیریت صندوقهای کالایی و توسعه ابزارهای نوین مالی دانست. در گفتوگوی پیش رو با گوهر صادقنیا، مدیرعامل این شرکت، ابعاد مختلف سرمایهگذاری در زنجیره ارزش طلا، نقره و مس، فرصتها و چالشهای پیشرو، و نقش نوآوریهای مالی و فناوریهای نوین در توانمندسازی این زنجیره و آینده بازار فلزات گرانبها بررسی خواهد شد.
طلا از گذشته تا امروز یکی از اصلیترین گزینههای سرمایهگذاری خانوادههای ایرانی بوده است. تحول ایجاد شده در مدلهای سرمایهگذاری در طلا در دهه اخیر را چگونه میبینید و به نظر شما این تغییرات به خلق چه ارزشهایی منجر شده است؟
در دهه اخیر، ورود صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا به بازار سرمایه ایران، نویدبخش گشایش مسیرهای جدیدی برای سرمایهگذاری در این بخش بوده است. پیش از این تحول، سرمایهگذاری در طلا برای بسیاری از خانوارها محدود به خرید فیزیکی سکه و طلای زینتی بود؛ روشی که علاوه بر هزینههای جانبی قابل توجه، با ریسکهای امنیتی و مشکلات نقدشوندگی نیز همراه بود.
اما صندوقهای طلا با ارائه امکان خرید واحدهای کوچک، شفافیت قیمتی و قابلیت معامله روزانه، نه تنها این هزینهها و ریسکها را کاهش دادند، بلکه امکان مشارکت گستردهتر سرمایهگذاران خرد را در بازاری بزرگ و نقدشونده فراهم کردند. این تحول مهم، به معنای دموکراتیزه شدن سرمایهگذاری در طلا، افزایش عمق بازار و هدایت بخشی از سرمایههای غیرمولد به بازار سرمایه بود. نتیجه این روند مثبت، رسیدن مجموع دارایی تحت مدیریت صندوقهای طلا به حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است که به خوبی نشاندهنده استقبال گسترده سرمایهگذاران از این کلاس دارایی است.
همزمان با تحولات و نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی در سالهای اخیر، نیاز به انعطاف بیشتر و افزایش ساعات معاملاتی این صندوقها بیش از پیش احساس میشد. از این رو، در فروردین سال جاری، ساعت معاملات این صندوقها افزایش یافت. این روایت، نشان میدهد که صندوقهای سرمایهگذاری طلا توانستهاند گامی بزرگ در توسعه بازار سرمایه و تسهیل سرمایهگذاری خرد بردارند؛ هرچند مسیر رشد و نفوذ ابزارهای دیجیتال و آنلاین هنوز در ابتدای راه است و نیازمند توسعه زیرساختها و افزایش آگاهی عمومی است.
تجربه موفق پیادهسازی صندوقهای سرمایهگذاری در طلا باعث شد که جرقه تکرار این مسیر در فلزات گرانبهای دیگری مانند نقره و مس نیز زده شود. به نظر شما آیا این صندوقهای جدید شانسی برای موفقیت و پیمودن مسیری مشابه طلا دارند؟
تجربه صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا نشاندهنده ظرفیت بالای این ابزارهای مالی در جذب سرمایهگذاران خرد و ارتقای عمق بازار سرمایه است. با این حال، توسعه صندوقهای مشابه در سایر کالاهای گرانبها مانند نقره و مس، شرایط خاص خود را دارد. نقره و مس به دلیل کاربردهای گسترده صنعتی و اهمیت استراتژیک در صنایع مختلف، ظرفیت بالایی برای جذب سرمایهگذاری دارند؛ اما موفقیت این صندوقها مستلزم توسعه زیرساختهای مالی مانند گواهی سپرده و محصولات مشتقه و همچنین افزایش آگاهی و فرهنگسازی در بین سرمایهگذاران است.
از سوی دیگر، تجربه صندوقهای کالایی جدید در ایران نشان داده که صرفاً تکرار مدل صندوقهای طلا برای کالاهای دیگر کافی نیست. نقره با وجود تب کوتاهمدت، به رشد پایدار دست نیافته و زعفران نیز به دلیل محدودیتهای ساختاری، ارتقا جایگاه آن از وضعیت فعلی دشوار است.
طبق آخرین اطلاعیههای موجود از این مورد، نقره، با وجود کاربردهای صنعتی و جذابیت سرمایهگذاری، حسب نبود معافیت مالیاتی (۱۰ درصد مالیات بر ارزش افزوده) و حجم پایین معاملات (میانگین روزانه ۱۳.۲ میلیارد تومان در ۱۷۰ روز معاملاتی) نسبت به طلا کمتر مورد اقبال قرار گرفته است. طبق آمارهای کدال تا تیر ۱۴۰۴، صندوقها تنها ۰.۳ درصد از AUM خود (حدود ۶۰۰ میلیارد تومان) را به نقره اختصاص دادهاند، در حالی که خزانه نقره بورس کالا معادل ۱۷۷۰ میلیارد تومان است. این نشاندهنده شکاف بین پتانسیل بازار و واقعیت فعلی است.
امید اصلی در توسعه این بازارها، ایجاد گواهیهای کالایی جدید مثل کاتد مس است که در صورت موفقیت میتواند زمینهساز صندوقهای چندکالایی شود و افقهای تازهای را پیش روی سرمایهگذاران بگشاید.
علاوه بر این، پراکندگی گواهیهای کالایی بین بورس کالا و بورس انرژی، از چالشهای مهم پیشروی صندوقهای کالایی است. صندوقهایی که بتوانند در هر دو بازار فعال باشند و نوسانات قیمت کالا و نرخ ارز را بهطور همزمان مدیریت کنند، میتوانند گزینههای جذابی برای سرمایهگذاران به حساب بیایند. تحقق این مهم نیازمند هماهنگیهای بیشتر، اصلاح زیرساختها و تعامل با نهادهای ناظر است.
در نهایت، رفع این موانع و توسعه گواهیهای کالایی جدید، میتواند به رشد و پایداری صندوقهای کالایی در ایران کمک کرده و این ابزارها را به گزینهای مؤثر در سبد سرمایهگذاری خانوارهای ایرانی تبدیل کند.
ابزارهای مالی چگونه میتوانند به توانمندسازی هرچه بیشتر شرکتهای فعال در بخشهای مختلف زنجیره ارزش طلا و فلزات گرانبها کمک کنند؟ به عبارت دیگر نقش این ابزارها را در احیا و تقویت بخشهای مختلف این زنجیره چطور می بینید؟
ابزارهای مالی نوین مانند قراردادهای آتی، صندوقهای کالایی، اوراق سلف موازی و اوراق مبتنی بر توکن، نقشی کلیدی در مدیریت ریسک نوسانات قیمتی برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان ایفا میکنند و همزمان جریان نقدینگی پایدار و مطمئنتری را برای فعالان صنعت فراهم میآورند. این ابزارها امکان جذب سرمایه عمومی با هدف تأمین مالی پروژههای اکتشاف و توسعه را نیز مهیا ساخته و با افزایش شفافیت بازار، به کشف قیمتهای منصفانه کمک قابلتوجهی میکنند که این امر در نهایت به ارتقای بهرهوری و پایداری کل زنجیره ارزش فلزات گرانبها و کالاهای اساسی منجر میشود.
آینده دیجیتالیسازی سرمایهگذاری در طلا را چگونه میبینید و به نظر شما توکنسازی و خلق ابزارهای نوین مالی در زنجیره ارزش فلزات گرانبها چه نقشی ایفا میکنند؟
دیجیتالیسازی سرمایهگذاری فلزات گرانبها، به ویژه از طریق توکنسازی، میتواند بازار این داراییها را متحول کرده و فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی ایجاد کند. توکنسازی با فراهم آوردن امکان خرید با مبالغ خرد، افزایش شفافیت، کاهش هزینههای معاملاتی و دسترسی ۲۴ ساعته، نویدبخش دموکراتیزه شدن سرمایهگذاری و افزایش نقدشوندگی است. فناوری بلاکچین نیز تضمین امنیت و شفافیت معاملات را به همراه دارد و میتواند به جذب سرمایههای خارجی به بازار ایران کمک کند. با این حال، اجرای این تحول در ایران با چالشهای مهمی مواجه است؛ نبود قوانین و مقررات جامع و مشخص برای داراییهای دیجیتال، چالش در سازوکارهای نظارتی و اختلافنظرهای موجود میان نهادهای ذیربط، باعث شده اجماع لازم برای پیشبرد این حوزه شکل نگیرد و سرعت پیشرفت کاهش یابد. علاوه بر این، زیرساختهای فناوری و فرهنگ پذیرش عمومی نیز نیازمند توسعه هستند تا بتوانند پذیرای این مدلهای نوین سرمایهگذاری باشند. رفع این موانع و تدوین چارچوبهای قانونی شفاف و هماهنگ، میتواند زمینهساز بهرهبرداری کامل از مزایای توکنسازی و دیجیتالیسازی سرمایهگذاری در فلزات گرانبها در ایران شود و در نهایت به افزایش جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی کمک کند.