بازنگری در زمین بازی صنعت سنگ ساختمانی ایران
مقاله ای تحلیلی از سیامک اخطاری در معدن۲۴
معدن۲۴:صنعت سنگ ساختمانی ایران طی دو دهه گذشته تحت تأثیر تحولات سریع اقتصادی و تغییرات ساختاری، بهتدریج وارد چرخهای از رقابت فرساینده و ناکارآمد شده است؛ چرخهای که امروز بخش عمدهای از تولیدکنندگان و فعالان این صنعت را با مشکلات مالی، افت کیفیت، کاهش قدرت توسعه و در نهایت واگرایی از مسیر ارزشآفرینی صنعتی مواجه کرده است. برای فهم این وضعیت، لازم است ریشهها و پیامدهای آن را در بستر تاریخی و ساختاری بررسی کنیم.
در سالهایی که رونق ساختوساز داخلی بازار گستردهای ایجاد کرده بود، دهها واحد فرآوری سنتی و کوچک شکل گرفتند؛ واحدهایی که به دلیل تقاضای بالا، حتی با بهرهوری کم نیز بدون مشکل فعالیت میکردند. این ساختار، متکی بر تولید ساده و فروش آسان، هیچگاه نیاز واقعی به نوآوری، برندسازی یا توسعه بازار را ایجاد نکرد. اما با کاهش ساختوساز و ورود کشور به دورهای جدید از صنعتیسازی، ضعف بنیادین این مدل آشکار شد: واحدهای فراوانی که مشابه یکدیگر بودند، بدون تمایز، با تجهیزات محدود و در بازاری محدودتر. سرمایهگذاریهایی که بعدها انجام شد، بیش از آنکه مبتنی بر دانش، طراحی فرآیند یا مدیریت باشد، صرفاً بر تجهیزات و راهاندازی خطوط متکی بود. به بیان دیگر، صنعت سنگ ایران صنعتی شد، اما صنعتیشدن آن بیشتر محصول «انباشت ظرفیت» بود تا «ایجاد مزیت رقابتی».
از سوی دیگر، فراوانی معادن مشابه و عرضه سنگهایی با ویژگیهای نزدیک، فضا را برای ایجاد تمایز دشوار کرد. صاحبان معادن و واحدهای فرآوری، بهجای سرمایهگذاری در برندسازی، تعریف ارزش و توسعه استانداردهای کیفیت، به رقابت قیمتی و ارائه فروشهای اعتباری بلندمدت روی آوردند. نتیجه این شد که دامپینگ داخلی /کاهش قیمت غیر متعارف یا فروشهای اعتباری بلند مدت به یک قاعده نانوشته تبدیل شد و نه تنها حاشیه سود کاهش یافت، بلکه ساختار صنعت به سمت عقبماندگی کشیده شد. در این میان، تلاش برای توسعه صادرات نیز به دلیل نبود چیدمان صادراتی، ساختار بازاریابی حرفهای، شبکه توزیع و حضور فیزیکی در بازارهای هدف عملاً ناکام ماند. بسیاری از صادرکنندگان صرفاً به واسطهگران متکی شدند و فرصت شکلدادن به برند ایرانی در بازارهای جهانی از دست رفت.
این وضعیت شکلدهنده چرخهای معیوب شد که در آن کاهش تقاضای داخلی و افزایش رقابت میان واحدهای مشابه، کاهش قیمت، افت نقدینگی، ضعف کیفیت و ناتوانی در توسعه صادرات را به دنبال دارد. نبود بازار خارجی فعال، تولیدکننده را دوباره به بازارهای آسان داخلی بازمیگرداند و این چرخه بار دیگر تکرار میشود. در چنین وضعیتی، طبیعی است که خامفروشی تقویت شود و بخش فرآوری به جای آنکه موتور ایجاد ارزش افزوده باشد، به بخشی کمجان و کماثر تبدیل گردد.
راه برونرفت از این چرخه، نه در ادامه همان بازی و همان زمین، بلکه در «تغییر زمین بازی» است. تجربه صنایع موفق نشان میدهد که سختترین میدانها معمولاً پربازدهترینها هستند. حضور در بازارهای صادراتی، ایجاد شبکه توزیع، استانداردسازی کیفیت، بخشبندی مشتریان بینالمللی، ارائه محصولات ویژه پروژههای عمرانی و معماری و حضور فیزیکی در بازارهای هدف، میدانهایی هستند که ورود به آنها دشوار است؛ اما همین دشواری باعث میشود تعداد رقبا محدودتر و امکان ارزشآفرینی بسیار بیشتر شود. در این زمین جدید، رقابت نه بر اساس قیمت، بلکه بر اساس کیفیت، برند، خدمات و نوآوری شکل میگیرد.
برای ورود به چنین زمینی، نخستین گام «تغییر نگرش» است. تولیدکننده ایرانی باید از نگاه سنتی مبتنی بر بازارهای دمدست و فروشهای روزمره فاصله گرفته و سازمان خود را برای پاسخگویی به نیازهای واقعی بازارهای بینالمللی توانمند کند. ایجاد هستههای اجرایی تخصصی در حوزه صادرات، تجمیع توان واحدها و تشکیل کنسرسیومها، سرمایهگذاری در طراحی محصول، بستهبندی، استانداردسازی، بازاریابی دیجیتال و ارتباط مستقیم با معماران و توسعهدهندگان پروژههای بزرگ، از ملزومات این مسیر است.
در چنین چارچوبی، تمرکز بر سنگ اختصاصی مجموعه و ساختن یک هویت برنددار و معتبر اهمیت ویژهای پیدا میکند. برندسازی تنها طراحی لوگو یا انتخاب یک نام تجاری نیست؛ بلکه مجموعهای از فرایندهاست که کیفیت، سازگاری، ثبات، روایت ارزش، خدمت پس از فروش و اعتمادسازی را شکل میدهد. تا زمانی که سنگ ایرانی در بازار جهانی بدون نام و نشان و تحت برند واسطهگران معرفی شود، امکان ایجاد ارزش افزوده واقعی وجود نخواهد داشت.
همچنین، ایجاد چیدمان صادراتی—اعم از بستهبندی استاندارد، انبارهای منطقهای، شبکه توزیع، قرارداد با نمایندگان، شفافیت کاتالوگها و قیمتها، و حملونقل منظم—بهمنزله زیرساخت حضور پایدار در بازارهای بینالمللی است. این زیرساخت چیزی نیست که همه تولیدکنندگان بتوانند بهراحتی فراهم کنند؛ و همین دشواری، تبدیل به مزیتی رقابتی پایدار برای مجموعههایی میشود که به درستی در این مسیر سرمایهگذاری میکنند.
رویکرد صادراتی
ایجاد چیدمان صادراتی (Export Arrangement):
بستهبندی استاندارد
انبار مرزی یا منطقهای
حملونقل منظم و قابلپیشبینی
کاتالوگ قیمت شفاف
تنوع بازارهای هدف
کشورهای خاص پروژهمحور (هند، قطر، عربستان، اروپا)
ورود به بازارهای Premium بهجای رقابت در بازارهای ارزانقیمت
کاهش وابستگی به واسطهگران
مذاکره مستقیم با خریداران پروژهای
قرارداد با شرکتهای معماری و سازندگان بینالمللی
در نهایت باید پذیرفت که رقابت کنونی در صنعت سنگ ایران حاصل نگاه سنتی، بازارهای قدیمی و آسان، و تکیه بر واسطهگران بوده است. این نگاه در بلندمدت موجب ضعف بنیه اقتصادی واحدهای فرآوری و گسترش خامفروشی شده و مسیر توسعه پایدار را مختل کرده است. بازگشت به مسیر خلق ثروت زمانی ممکن میشود که صنعت سنگ ایران زمین بازی خود را تغییر دهد و بر پایه برند، نوآوری فرآوری، حضور در بازارهای سختتر و سرمایهگذاری در دانش و سازماندهی حرکت کند.
صنعت سنگ ایران ظرفیتهای کمنظیری دارد، اما این ظرفیتها در قالب مدلهای سنتی فعلی قابلیت بالفعلشدن ندارند. اگر قرار است آیندهای متفاوت رقم بخورد، باید چشمانداز صنعت نه بر رقابت قیمتی، بلکه بر رقابت کیفی، نه بر عرضه آسان، بلکه بر حضور حرفهای در بازارهای جهانی، و نه بر فروش خام، بلکه بر ارزشآفرینی مبتنی بر فرآوری و هویت برند استوار شود. تغییر زمین بازی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی است که مسیر آینده این صنعت را تعیین خواهد کرد.